تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۲
بیماری دیسک گردن یک حالت بیماری است که به ویژه در زندگی شهرنشینان رخ میدهد. در همه افراد، فرایند فرسایش دیسکها بین استخوانهای ستون مهره از سن ۳۰ تا ۴۰ سالگی آغاز میشود. در این فرایند، دیسکها به تدریج آب خود را از دست میدهند، ارتفاع آنها کاهش مییابد و انعطافپذیری آنها نیز کاهش مییابد. عواملی نیز میتوانند به این فرسایش سرعت بیشتری ببخشند و منجر به بروز یک بیماری دردناک و معلولکننده به نام بیماری دیسک گردن میشوند.
گردن به قسمتی از بدن مهرهداران گفته میشود که بین سر و تنه قرار میگیرد و شامل نسج نرم در بیرون و ستونفقرات گردنی و بخشی از نخاع در قسمت وسط آن است.
وزن سر را ستونمهره و بخشی از آن را نیز عضلات اطراف تحمل میکنند.
ستونفقرات گردنی، بر خلاف دیگر مهرههای بدن که حرکت کمی در کنار یکدیگر دارند، کاملا متحرک است، بنابراین بیشترین میزان چرخش و حرکات به جلو و عقب را در گردن مشاهده میکنیم.
گردن از ۷ مهره و ۸ ریشه عصبی تشکیل شده است. این ۸ ریشه کنترل تنفس، حرکات سر روی بدن و حرکات دست را بر عهده دارند و بین هر دو مهره، دیسک قرار گرفته است.
ساختمان دیسک از یک حلقه بیرونی و یک هسته مرکزی تشکیل شده است.
در اثر ساییدگی دیسک، بهتدریج حلقه احاطهکننده پاره میشود و هسته مرکزی از محل پارگی بیرون میزند. به این برجستگی، فتق دیسک بین مهرهای میگویند که باعث فشار روی ریشههای عصبی می شود و درد آغاز میشود.
درد دیسک گردن
درد ناشی از دیسک گردن، به دو شکل بروز میکند:
۱- درد مکانیکی
این نوع درد، موضعی است و در خود ستونفقرات احساس میشود، یا اینکه خیلی نزدیک مهرههاست.
بیمار هنگام صبح و برخاستن از خواب، دردی احساس نمیکند و بهتدریج و با افزایش فعالیت روزانه، بر شدت آن افزوده میشود، به طوری که شبهنگام به اوج خود میرسد.
۲- درد انتشاری
دردهای ریشهای یا انتشاری معمولاً در ناحیه دست احساس میشوند و میتوانند در مناطق مختلفی از دست از جمله شانه، بازو، ساعد و کف دست به وجود آیند.
این نوع درد در بالای دست به صورت احساس برقگرفتگی و کوفتگی علامت میدهد و هر چه به نوک انگشتان نزدیکتر شود، شدت آن کاهش مییابد و علائم بیحسی مشهود میشوند. به عنوان مثال، وقتی بین انگشت سبابه و شست کاغذی قرار میدهید، بهراحتی میتوانید کاغذ را از بین انگشتان بیمار بیرون بیاورید.
با بررسی بیحسی در ناحیه مورد نظر، پزشک میتواند تشخیص دهد کدام ریشه عصبی آسیب دیده است. به عنوان مثال، بیحسی در انگشت وسط نشاندهنده آسیب ریشه عصبی هفتم است و بیحسی در انگشت کوچک نشانهای از صدمه ریشه عصبی هشتم گردن است.
چرا به دیسک گردن مبتلا میشویم؟
انسانها شغلهای متعددی دارند و برای انجام بعضی از اعمال باید به مدت طولانی برای انجام آن خود را با شرایط تطبیق دهند. برای فهم بهتر به چند نمونه اشاره میکنیم.
در صاحبان مشاغلی مثل دندانپزشکی، حروفنگاری، کاربران طولانی مدت رایانه که لازم است برای تمرکز و دیدن یک محل خاص مدتها سر و گردن را در وضعیت نامناسبی قرار دهند یا مشاغلی که لرزش طولانی به گردن وارد میکنند، مانند کارگرانی که با دریل زمین را سوراخ میکنند، به مدت طولانی نیروی زیادی به سر و گردن وارد میشود و به آن صدمه میخورد.
یکی از ورزشهای کلاسیک در فرهنگ ما، کشتی است. کشتیگیران به دلیل وضعیت خاص هنگام کشتی گرفتن مثل پل زدن و انجام بعضی از فنها، فشار زیادی به ستونفقرات گردنیشان وارد میکنند. به همین دلیل قبل از انتخاب ورزش کشتی بهتر است قوس کانال ستونفقرات از نظر استاندارد بررسی شود تا اگر در اثر آسیب، کانال نخاع کمی تنگتر شود، عارضه چندانی پدید نیاید.
برخی از افراد هم بهطور مادرزادی دچار ناهنجاریهای ستون فقرات هستند.
تشخیص دیسک گردن
وقتی علایم و نشانهها، دیسکگردن را نشان میدهد، باید بررسیهای تکمیلی آغاز شود.
رادیوگرافی ساده، ام آرآی و نوار عصب اطلاعات بیشتری میدهد و با کنار هم قرار دادن یافتهها، تصمیم درستی نیز برای درمان گرفته میشود.
درمان دیسک گردن
۱- درمان نگهدارنده
با رعایت نکتههای بسیار ساده و جزیی میتوان بیماری را درمان کرد. در بیرونزدگی دیسک، بلافاصله سیستم التهابی بدن فعال میشود و بدن هم بهطور خودکار آن را خنثی میکند.
بیحرکت نگهداشتن گردن بسیار مفید است، زیرا فشار وارده کمتر میشود و به مرور بیرونزدگی سر جای اول خود برمیگردد.
برای این کار گردنبندهای طبی وجود دارد. همچنین برای تقویت عضلات و قویتر کردن آن تمرینات ورزشی کمک میکند تا روند بهبودی سریعتر طی شود.
۲- درمان جراحی
اگر بعد از درمانهای نگهدارنده همچنان علایم بیماری ادامه یابد، درمان جراحی ضرورت مییابد، اما چه بیمارانی به جراحی نیاز دارند؟
افراد زیر باید جراحی کنند:
– افرادی که دچار نقص پیشرونده هستند، به این معنی که بیماری دیسک گردن آنها به حدی شدید است که حتی در زمان راه رفتن نیز مشکلات جدی تجربه میکنند. آنها احساس میکنند که هنگام قدم زدن روی برف یا سطح نرمی مانند ابر، قدم برمیدارند یا از تعادل خارج میشوند و ممکن است به زمین بیفتند. همچنین، دستهای آنان دچار ضعف شده و توانایی انجام فعالیتهای روزمره را ندارند و ممکن است علائم نقص عصبی نیز تجربه کنند.
– گروهی از افراد بدون هیچگونه علائم عصبی، تنها با درد شدید و معلولکننده روبرو هستند و با وجود تلاشهای درمانی، بهبود قابل توجهی نمییابند. شدت درد آنها باعث کاهش کیفیت زندگی شده و تحت تأثیر قرار میگیرد.
– برخی بیماران که بهبود کاملی را با استراحت تجربه میکنند، اما هنگام بازگشت به محیط کار خود، علائم بیماری دوباره آغاز میشود. به عبارت دیگر، آنها هنگام بازگشت به محل کار، دچار علائم بیماری و دردهای مرتبط میشوند.
منبع:تبیان